بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه25شیعه25اصل اسلام25 انسان کامل25انسان نمونه25ارباب جهان25اصل اسلام25شیعه25 کربلا25 کعبه25ارباب جهان 25 ولی نام آدم25بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر {وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} نام شیعه چندین بار در قرآن آمده این آیه34 حرف دارد34+25 اصل اسلام شیعه=59مهدی59رکن دین اصل اسلام59 القرآن الکریم59والقرآن العظیم59 القرآن الکریم59شیعه دین الله 59نماینده بحق خداوند59نماینده واقعی الله59اصول مذهب شیعه59دین واقعی اسلام59شجره رسالت امامتی59دین الله اصل اسلام59 اصل اسلام شیعه59کاملترین دین59کاملترین مرد59 دین حق مذهب الله 59کلیدسره الله59 خلیفه حق الله حاکم دین اسلامی59دین الله اصل اسلام 59راهنمای دین اسلام59زیبا ترین مذهب 59کاملترین دین59کاملترین مرد59مرد میدان اسلامی59مهدی59 مسیح آل محمدی59دین اسلام واقعی59بزرگ راه دین اسلام59 القرآن الکریم 59معیاردینی59قرآن ناطق ارباب بدین59معیار دینی59کلیدسره الله59با زاهد عارف حق59کلمه بدین الله 59راه قرآن اسلام الله 59کلید سره الله59مهدی 59دین و مذهب الهی59 مراتب دین ها الله59یعنی9+5=14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست برادران وهابی می فرمایند بابا ما شیعه شدیم برای کی دیگه می نویسی ما خجالت می کشیم اعلام کنیم شرمنده شما هستیم دین اسلام 74 فرقه گمراه وهابی میباشد که49دشمن اصلی دین 49شجره ملعونه49دشمن اصلی دین49 عمر ابوبکر49مکر حیله 49چلپاسه مارمولک 49شجره ملعونه49باعث انحراف و گمراه شدن دین اسلام شدند ابو بلدوزر49 قاتل جلاد دائشه 49 ابن ملجم مرادی 49 جماعت سقیفه 49 نابود گر دینی 49مکر حیله 49 عمر ابوبکر 49جهالت بدین اسلام49 مجرمین بدین 49گروهک منافقان 49لعنت شده الله 49 دجال نامرد دین 49 خیانت کاران اسلام 49 بدشمن جنایتکار49نامردا اهل دوزخ49مقصر بیعت شکنانی 49 شجره ملعونه 49 مکر آدم پلید 49 عذابی الهی 49 مشگل مذهب قومی 49 مذهب منافقان اسلام 49 قاصب بدین الله 49 دشمن اصلی دین 49عمر ابوبکر 49 با کفر و شرک49 مکرحیله49مکر آدم پلید49عذابی الهی49دشمنا کج فهم نادان49 منافقان خبیس قرآن49سراب دین اسلامی49سه خلیفه دزد49شجره ملعونه49عمر ابوبکر49 دشمن اصلی دین49چلپاسه مارمولک49شجره ملعونه49 عمر ابوبکر49 شجره ملعونه49 مقصر دشمن اسلامه49 دشمن اصلی دین49 شجره ملعونه49 والله اگر شجره ملعونه ابجد عمر و ابوبکر 49 نبود به ذات الله قسم می پذیرفتم به ابجد شیطان22مقصر22بدبختی22دشمن اسلام22 منافقان22مجرمان22ابابکر22عمر22گنده لات 22شرور22نابکار22قلدر22مقصر22دشمن اسلام 22شیطان22ابابکر22عمر22درآتشه22دوزخه22
امیرالمومنین علیه السلام درقرآن علی110{110کاملترین خوشبختترین عالمی 110} یک مرد می خواهم با ابجد صغیر با سه کلمه یا دو حرف مثل110 عم 110 در قرآن اربابش و امامش را خوشحال کند تا ابجد کبیر امامش110 بشود با سه کلمه امامت را ثابت کن هر کسی توانست اینجانب دینش را می پذیرم 110 دین الهی110 ولی دین 110 با دو کلمه هم قبوله به ابجد صغیر امکان نداره بتوانی تو که هیچی حضرت جبرئیل هم نمی تواند با ابجد صغیر امامش را بستاید با سه کلمه پنج کلمه هم قبوله110 رئیس بدین الله محمد علی 110 حقیقت دین الله محمد علی 110نماینده بدین الله محمد علی 110 علی 110 دین الهی 110 ولی دین 110 جلوه الله 110 یمین 110 عم 110 با دو حرف 110 عم 110 مع 110 علی 110 صاحب خلافت دین محمد علی 110 نماینده واقعی دین الله محمد علی 110دین الله اصل اسلام محمد علی110 دین واقعی اسلام اصل اسلام علی110 نمک110 یمین 110 همه در قیامت در گرو اعمالشان هستند الا اصحاب یمین قرآن میفرماید فقط اصحاب یمین 110 که نامه اعمالشان را به دست راستشان می دهند اهل نجات هستند 110نمک 110 نان جو110 به نانو نمک مرتضی علی قسم فقط حق با علیست مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست

مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است
پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه ميدانم نميكنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397 در سوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110 یمین110علی 110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حق پلیس عالمی پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند.. امت بعد از من73فرقه باطل میشود فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است.فکر کردی امام شدن الکیه کسی امام است که زبان کل انسانها و حیوانات را می داند سوره یاسین آیه 12 { و کل شیی احصیناه فی امام مبین } امام از قطرات باران و موی بدن انسانها و حیوانات آگاه است امام به امر خدا مردگان را زنده می کند خداوند در قرآن می فرماید ما امام را انتخاب می کنیم به ابجد عامل تفرقه 926-385 شیعه = 541 به ابجد سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 سه خلیفه = 74 ابجد صغیر ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد دین اسلام را 74 فرقه نمودندتروریست 1276- 1202 سه خلیفه = 74 بزرگترین گناهان کبیره دین 1276-1202 سه خلیفه لامذهب قاصب = 74 به ابجد مردان شیطان615 -541عمر ابوبکر=74عمر22+27 ابوبکر+25عثمان=74 والشجرتها الملعونه 74 اینم آیه قرآن به ابجد ابوبکر عمر عثمان74 ان من المجرمین منتقمون74 قرآن می فرماید ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت حج نرفته ها اصلا" ناراحت نباشند گناه آنان به گردن آل سعود 171 میباشدآل سعود171+370 شیطان= 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541به ابجد قرآنی مقصر 430+ 541 ابجد عمر و ابوبکر =971 ظالم به دست میآید971ظالم منهای - 661 عثمان =310 عمرسامری قوم محمد عمر گاو بوود لعنتی بی پدرعمر رمع
امام علی -علیه السلام- فرمود:
اگر دو رودخانه مواج از طلا و نقره داشته باشم هیچ چیز به کعبه اهدا نخواهم کرد، زیرا به پرده داران «ناشایست » می رسد نه به مساکین و مستمندان.
بحارالانوار ج 96ص 67
اهل دین کافران کوردل712 -541عمر ابوبکر فتنه ها = 171 آل سعود171 بیدادگران دینها342-171=171 آل سعود 171نااهلی دینی 171یاننگین171یا نادان پلید171 بانااهل به دینی171 با آل نادان یزید171با آله معاویه 171 آل سعود171نااهلی دینی171با اهل معاویه 171اهل عذاب جهیم171 اهل اعذاب ها الهی171کافران کوردل 612-541 عمرابوبکر=171 آل سعود 171 صدام یزیده 171 با اهل معاویه171
(طولانیه اما حقیقتا به خوندنش می ارزه) «« نهایتا 7 دقیقه وقتتونو میگیره »»
در کتاب منهاج الولایه نوشته آقای قرنی گلپایگانی آمده است:
معاویه علیه العنة و العذاب وارد مکه مکرمه شد.به او خبر دادند که ابن عباس کرسی تدریس برپا کرده و تفسیر قرآن را برای مردم می گوید.
معاویه در پاسخ به این خبر گفت که عیبی ندارد،ابن عباس پسر عم پیغمبر اکرم است،از بنی هاشم است و قرآن در میان آنها نازل شده است،اگر این ها تفسیر قرآن نگویند پس چه کسی این کار را انجام بدهد
شخصی دیگر که حاضر در جلسه بود خبر داد ای معاویه، کرسی تفسیر قرآن ابن عباس بهانه است.
او به این بهانه فضایل علی ابن ابیطالب را برای مردم بازگو می کند!!!
معاویه چنان برافروخت که از جا برخاست و با چهره ای درهم کشیده فریاد زد :خودم امروز بر این مجلس وارد می شوم و بساط این محفل را بهم زده و ریشه اینگونه نشست ها را بر می چینم!!!
معاویه با خشم و غضب وارد مجلس ابن عباس شد؛
مردم آرام نشسته اند و سرا پا گوش هستند و ابن عباس در حال تفسیر آیات قرآن است،و آیات را با زبانی شیوا و لسانی بلیغ بحث و تفسیر می کند ،آن هم به کیفیت و حدی که معاویه هیچ جای تاختن و انتقاد نداشته و نمی تواند به هیچ بهانه ای بر پیکره مجلس تفسیر ابن عباس اشکال بگیرد.
جلسه که تمام شد معاویه خطاب به ابن عباس فریاد زد:چکار میکردی؟
ابن عباس گفت:تفسیر قرآن می گفتم
معاویه: تفسیر قرآن می گفتی یا فضائل علی ابن ابیطالب را برای مردم بازگو میکردی؟
ابن عباس گفت:
ای معاویه، به کجای قرآن می توان اشاره کرد که در آن نشانه ای از فضل
و منقبت علی ابن ابیطالب نیست؟؟؟؟!!!!
تمامی حاضرین در هاج و واج بودند و همه دقتشان به کلام ابن عباس بود که رو به معاویه گفت: ای معاویه،می خواهم از تو سوالی بپرسم از آیات قرآن و می خواهم به من پاسخ دهی ؟!
ابن عباس گفت: آیه إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ (سوره رعد،آیه 7) در شان کیست؟
معاویه گفت: این آیه در شان علی است،چراکه پیغمبر فرمود منذر این امت منم و هادی وجود مبارک علی ابن ابیطالب است.
ولی ابن عباس آیا باید همین آیه قرآن را بخوانی؟برو آیات دیگر را بخوان!
ابن عباس گفت: این آیه چطور:إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (سوره احزاب،آیه 33)
معاویه گفت : این قصه طهارت علی است ،قبول دارم،ولی باید همین آیه را بخوانی؟برو آیات دیگر را بخوان!
ابن عباس آیه ای دیگر خواند: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ (سوره مائده،آیه 55)
معاویه گفت زمانی که علی انگشترش را در راه خدا بخشید این آیه در حق علی ابن ابیطالب نازل شد،دیگران انگشتر ها بخشیدند ولی آیه ای نازل نشد!
ولی باید همین آیه را بخوانی؟برو آیه ای دیگر بخوان!
ابن عباس خواند: عَمَّ يَتَسَاءلُونَ ،عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ (سوره نبا،آیات 1 و2)
معاویه گفت: پیغمبر فرمود خبر عظیم علی ابن ابیطالب است که هم مردم از تو می پرسند یا نبی الله و هم من از مردم در مورد علی می پرسم،ولی ابن عباس باید همین آیه را بخوانی؟آیه ای دیگر بخوان!
ابن عباس گفت: ای معاویه این آیه در شان چه کسی است وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ (سوره آل عمران ،آیه103)
معاویه گفت:پیغمبر فرمود حبل الله علی ابن ابیطالب است،دست به دامان علی بزنید و جای دیگر نروید
ولی ابن عباس،ایه ای دیگر بخوان!
ابن عباس خواند: كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (سوره الرعد،آیه 43)
معاویه گفت : این قصه علم علی ابن ابیطالب است که خدا همه علوم جاری را در سینه علی تعریف می نماید
ولی ابن عباس قرآن این همه آیه دارد، برو آیه ای دیگر بخوان!
جناب ابن عباس این آیات را خواند: فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (سوره آل عمران ،آیه61)
معاویه گفت: این قصه مباهله ی با اهل نجران است که خدا در این آیه شریفه علی را نفس پیغمبر می خواند. ولی تو برو و آیه ای دیگر بخوان . .
ابن عباس فرمود: سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ (سوره المعارج ،آیه1 )
معاویه گفت: در غدیر شخصی به پیامبر مراجعه کرد و گفت حرفهایت از جانب خدا بود یا از جانب خودت این حرف ها را زدی؟پیامبر فرمود من رسالت الهی را ابلاغ کردم
آن شخص گفت من تاب و طاقت این مقام علی را ندارم و به خدا بگو من ولایت علی را نمیتوانم بپذیرم،اگر حق با علی است همین الان عمرم را تمام کن!
همه مردم دیدند که پرنده ای در آسمان پیدا شد و ریگی را که در دهان داشت به زمین افکند و به این مرد اصابت کرد و آن شخص مُرد!
این آیه در آنجا نازل شد و قصه ی آن مربوط به نابودی دشمن علی، به ید قدرت خداوند است.
ولی ابن عباس،قرآن آیه ای دیگر ندارد که بخوانی؟!
ابن عباس گفت: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ . . .(سوره آل عمران ،آیه61)
معاویه گفت این قصه ابلاغ ولایت علی است،قبول دارم ولی آیه ای دیگر نیست که بخوانی؟!
ابن عباس خواند: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا . .(سوره المائده ،آیه3 )
معاویه گفت این هم آیه اکمال دیانت در پرتو ولایت علی ابن ابیطالب است ولی آیه ای دیگر بخوان . .
جناب ابن عباس فرمود: کجای قرآن را بخوانم که حرفی از علی ابن ابیطالب در آن نباشد؟!!!!
معاویه گفت این آیه را بخوان: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (سوره الزلزلة ،آیه 1)
ابن عباس گفت: ای معاویه همین آیه هم در فضل و منقبت علی ابن ابیطالب است!!!
معاویه گفت: علی چه ارتباطی با این آیه دارد؟؟؟
ابن عباس گفت: نشنیدی که یک سال بعد پیغمبر خدا زلزله ای در مدینه حاکم شده و همه مردم از شدت ترس و وحشت از خانه ها در آمدند و دیدند که علی ابن ابیطالب وارد شدو در بین مردم قرار گرفت و پای مبارک را بر زمین کوبید و این آیه را خواند: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا و فرمود ابوتراب بر تو امر میکند که آرام باش . . .
همه شاهد بودند زمینی که در زیر پای همه مردم می لرزید،به امر عالی علوی در زیر پای مولی الموحدین آرام گرفت
ندیدم از آن پس کسی این آیه را بخواند و شرح و تفسیرش را علی ابن ابیطالب نداند
معاویه که از غضب در خود می پیچید رو کرد به ابن عباس و گفت:
پس راحت بگو تا قرآن باشد علی ابن ابیطالب نیز هست!!!.
عظمت و بزرگی امام علی علیه السلام (قسمت نهم)
-
... ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ : "ﺳﺎَﻝَ ﺳﺎﺋِﻞٌ ﺑِﻌَﺬﺍﺏِ ﻭﺍﻗِﻊ " [سوره ی المعارج آیه ی 1]
ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺴﺖ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ؟
ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ: ﺭﻭﺯ ﻏﺪﯾﺮ ﺷﺨﺼﯽ ﻧﺰﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ؟ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻣﺮ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺑﻮﺩ،خداوند فرموده است ﺷﺨﺺ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﮐﺮﺩﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﮕﻮ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻋﺬﺍﺏ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺤﻤﻞﻭﻻﯾﺖ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ به ابجد73 ولایت محمد علی73فرقه باید ولایت محمد و علی را مثل مرد بپذیرند 73 ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺩﺷﻤﻦ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ سنگی از آسمان بر سرش اصابت نمودو درجا ﻫﻼﮎگردید ،و آیه سئل سائل بعذاب واقع * للكافرين ليس له دافع بر پیامبر نازل گردید معاویه بسیار ناراحت شد ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺁﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﯾﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ؟
ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻓﻀﻞ ﻋﻠﯽ
ﺑﻦ ﺍﺑﯿﻄﺎﻟﺐ ﻧﺒﺎﺷﺪ؟ ! ﮐﺠﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﺑﯿﺎﻥ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ!!!؟؟؟ معاویه فرمود اذا زلزلت الارض را بگو ابن عباس فرمود یک سال بعد پیغمبر خدا زلزله ای در مدینه حاکم شده و همه مردم از شدت ترس و وحشت از خانه ها در آمدند و دیدند که علی ابن ابیطالب وارد شدو در بین مردم قرار گرفت و پای مبارک را بر زمین کوبید و این آیه را خواند: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا و فرمود ابوتراب بر تو امر میکند که آرام باش . . .
همه شاهد بودند زمینی که در زیر پای همه مردم می لرزید،به امر عالی علوی در زیر پای مولی الموحدین آرام گرفت
شیعه هستم چون در عالم ذر به خدای خودم بلی گفتم علی گفتم یا علی ذکر لبم در اذان صبح ظهر شبم
«...وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ...»
اعراف (7)، آيه 172.
«به خاطر بياور زمانى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم «ذريّه» آنها را برگرفت، آنان را گواه بر خودشان گرفت و از آنها پرسيد: آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى، ما گواهى داديم. اين براى آن است كه در روز قيامت نگوييد: ما از اين مسئله (توحيد و معرفةاللَّه) غافل بوديم».
اری من همانم که :
عنِ الصّادِقِ ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ قالَ
شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینَِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا.
«شجره طوبی، ج1، ص3»
شیعیان ما از بقیه خمیرمایه اولیه آفرینش ما آفریده شده اند ولایت ما در سرشت آنان عجین گشته است و آنان با خوشی ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحتند.
من افتخار میکنم به راهم چون:
با شناخت راهم را انتخاب کردم.
عن سليمان بن خالد ، عن أبي عبد الله جعفر بن محمد الصادق ، عن آبائه عليهم السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله لعلي عليه السلام : ... يا علي أنت قسيم الجنة والنار ، لا يدخل الجنة إلا من عرفك وعرفته ، ولا يدخل النار إلا من أنكرك وأنكرته .
از سليمان بن خالد از امام صادق عليه السلام از پدرانشان از رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم به حضرت علي عليه السلام فرمودند : ... اي علي تو قسمت کننده بهشت و دوزخي وارد بهشت نمي شود مگر کسي که او تو را و تو او را بشناسي (جزء شيعيان واقعي تو باشد) و وارد دوزخ نمي شود مگر کسي که تو را انکار کند و تو او را انکار کني.
امالي شيخ مفيد ص 213 بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم. میلاد با سعادت حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) را خدمت همه دوستداران ایشان تبریک عرض میکنم. مطلب جالبی دیدم که خواستم شما دوستان عزیز هم از آن استفاده ببرید.
-
فضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام) از زبان خویشتن
حضرت علی(علیه السلام) پس از رحلت پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: «من پسر عموی رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) هستم و پدر دو فرزندش(علیهما السلام) و من صدیق اکبرم و من برادر رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) هستم... اولین کسی هستم که اسلام آورده و نماز گزارده و من وصی پیغمبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) و همسر دختر او سرور زنان بهشت(سلام الله علیها) هستم». برای شکستن بت ها در کعبه به دوش پیامبر رفته و بت ها را در هم شکستم جای پیغمبر خوابیدم و جانش را نجات دادم دره خیبر علی برکند از جا ابوبکرعمر قش کرد در جاء
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، به مناسبت سالروز میلاد فرخنده مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به برخی از مواردی که آن حضرت(علیه السلام) نسبت به حقانیت و فضائل خود نزد پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) استناد و استشهاد کرده است، اشاره میشود.
1. استناد و استشهاد امیرالمؤمنین(علیه السلام) به واقعه غدیر
امام علی(علیهالسلام) در ایام خلافت خود (سال 35 هجری) در «رحبه» (نام یکی از محلههای کوفه) به پا خواست و خطاب به جمعیتی که در آن روز جمع شده بودند فرمود:
«سوگند میدهم آن مسلمانی را که مطلبی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر خم شنیده، به پا خیزد و گواهی دهد، اما جز آن کسی که، با چشمانش پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دیده و با گوشهایش سخنان او را شنیده به پا نخیزد» (1).
پس از سخنان امام علی –علیهالسلام- سی نفر از اصحاب رسول الله(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) به پا خاستند که 12 نفرشان از مجاهدان «بدر» بودند، همگی شهادت دادند که: پیامبر(صلی الله علیه و آله) دست علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود: الست اولی بکم من انفسکم؟ در پاسخ گفتند: آری. آنگاه پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه.
نقل ماجرا از زبان احمد بن حنبل
احمد بن حنبل نقل کرده که علی (علیه السلام) صحابه را در رَحَبَه جمع نمود و آنان را سوگند داد هر آن چه که در غدیر خم از پیامبر اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) شنیدهاند، بر خیزند و گواهی دهند. تعداد زیادی از صحابه بر خاسته و شهادت دادند که رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) در غدیر خم دست علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود «أَتَعْلَمُونَ أَنِّى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» آیا میدانید که ولایت من بر مؤمنین از خود آنان بیشتر است؟ پاسخ دادند: بلی! آنگاه فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ» هر کس من مولای او هستم ، علی مولای او است. (مسند احمد، ج 4 ، ص 370 )
هیثمی گفته است: راویات حدیث مورد اعتماد و ثقه هستند: «و رجاله رجال الصحیح». (مجمع الزوائد ج 9، ص 104)
البانی وهابی نیز گفته است: سند این روایت صحیح است و شرط صحیح بخاری را دارد: «و إسناده صحیح على شرط البخاری». (سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج4 ص331)
بیان امام علی به طلحه از زبان حاکم نیشابوری
بنا به نقل حاکم نیشابوری، علی (علیه السلام) در جنگ جمل، طلحه را فرا خواند و به او فرمود: تو را به خدا سوگند در غدیر خم از پیامبر اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) شنیدی که فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ» هر کس من مولای او هستم، علی مولای او است؟
طلحه پاسخ داد بلی شنیدم! علی (علیه السلام) فرمود: فَلِمَ تُقَاتِلُنِی؟ پس چرا به جنگ با من آمدهای؟ پاسخ داد: فراموش کرده بودم؛ آنگاه طلحه از جنگ منصرف شد و رفت. (مستدرک ج 3 ص 419)
هنگام بیرون رفتن از میدان جنگ با تیری که مروان از سپاه مخالف امام علی (علیه السلام)، به سوی او پرتاب کرد؛ کشته شد. (تاریخ اسلام ذهبی، ج 3، ص 486)
2. سخن امام علیهالسلام درباره «منصوب بودن خود از طرف خدا»
پس از جریان «سقیفه بنی ساعده» امام علیهالسلام سئوال کردند که قریش و انصار در آنجا چه گفتند؟ در پاسخ سئوال امام(علیه السلام) گفتند: (2)
انصار: از ما امیری باشد و از شما (قریش) امیری.
امام(علیه السلام) فرمود: چرا در مقابل انصار دلیل و حجت نیاوردید که پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرموده: «به نیکو کار انصار نیکوئی شود و از بدکردارشان درگذرید».
به امیر المؤمنین(علیه السلام) گفتند: چگونه این سخن رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) حجت و دلیل بر علیه انصار است؟ حضرت فرمود: اگر امارت در ایشان میبود (و لیاقت خلافت را داشتند) نیازی به سفارش پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) برای ایشان نبود که فرمود: به نیکوکار انصار نیکوئی کنید و از بدکردار درگذرید.
قریش: ما درخت رسالت هستیم (پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) از قوم قریش بود)
امام علی علیهالسلام فرمود: قریش به درخت استدلال کردند، اما سیره آن (وجود مقدس خود امام «علیهالسلام») را تباه ساختند.
امام علی علیهالسلام در جای دیگر فرموده: «نحن شجرة النبوة و محط الرساله.... یعنی: ما اهل بیت از شجره نبوت هستیم و از خاندانی هستیم که رسالت و پیغام الهی در آنجا فرود آمد و رفت و آمد فرشتگان در آنجا بود...».
و در پاسخ قریش فرمود: «أین الذین زعموا انهم راسخون فی العلم دوننا...»
یعنی: کجایند کسانی که گمان میکنند آنان راسخان علم هستند، نه ما اهل بیت(علیهم السلام)؟! ادعای آنان دروغ و ستم بر ماست، زیرا خداوند ما را برتری داده و ایشان را از فضائلی که ما داریم محروم ساخته، به وسیله ما هدایت و راهنمائی طلب میگردد و روشنائی از گمراهی به نور و روشنائی از ما خواسته میشود. مسلم و محقق است که ائمه دین از قریش هستند که از نسل هاشم باشند. (3)
3. لقب امیر المؤمنین
کافی است نگاهی به نامههای آن حضرت(علیه السلام) بیندازیم که در ابتدای برخی از آنها حضرت مینویسد: من عبدالله علی امیر المؤمنین(علیه السلام).
4. شجاعت و دلاوری
امام علی علیهالسلام در نامه خود به معاویه مینویسد:
منم ابوالحسن (کنیه حضرت) کشنده جد تو (عتبة بن ربیعه پدر هند جگرخوار، مادر معاویه) و دائی تو (ولید بن عَتَبَه) و برادرت (حنظله بن ابی سفیان) که همه آنها را در جنگ بدر نابودشان ساختم و اکنون نیز آن شمشیر با من است و با همان دل دشمنم را ملاقات میکنم، و دین دیگری اختیار ننموده و پیغمبر جدیدی را برنگزیدهام...». (4)
«فانا ابو حسن قاتل جدک و خالک و اخیک شدخاً یوم بدر...»
5. استشهاد امام علی(علیه السلام) به آیه تطهیر
پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) جناب ابوبکر و عمر نزد آن حضرت(علیه السلام) رفتند و از او خواستند که بیعت کند و حضرت(علیه السلام) نپذیرفت. پس از رفتن آنها امام(علیه السلام) به مسجد رفت و فرمود:
«خداوند لطفهائی به اهل بیت نموده، چون که در میان آنها رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را به پیامبری مبعوث نمود اهل بیت کسانی هستند که خداوند آنها را از هر پلیدی و زشتی مبری ساخته و بدون عیب و پاکیزه هستند. فلان و فلان نزد من آمدند و مرا به بیعت فرا خواندند بیعت برای کسی را از من خواستند که وظیفه او آن است که با من بیعت کند. من پسر عموی رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) هستم و پدر دو فرزندش و من صدیق اکبرم و من برادر رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) هستم، کسی نمیتواند جز من این ادعا را بنماید، مگر آن که دروغگو باشد و اولین کسی هستم که اسلام آورده و نماز گزارده و من وصی پیغمبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) و همسر دختر او سرور زنان بهشت(سلام الله علیها) هستم».
در این حدیث شریف علاوه بر استشهاد امام(علیه السلام) به آیه تطهیر، حضرت(علیه السلام) خود را همسر فاطمه (سلام الله علیها) و وصی پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) نیز معرفی نموده است.
6. استشهاد امام علی(علیه السلام) به آیه تطهیر در غصب فدک
حضرت(علیه السلام) خطاب به خلیفه اول فرمود: آیا کتاب خدا را میخوانی؟ گفت: آری. آنگاه حضرت(علیه السلام) فرمود: خبر ده مرا از آیه تطهیر، درباره چه کسانی نازل شده است؟ درباره ما نازل شده یا درباره غیر ما؟ وی پاسخ داد: درباره شما! (5)
پاورقیها:
1. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب نفیس رهبری امام علی در قرآن و سنت نامه 56.
2. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 66:160، و مطهری، مرتضی، نهج البلاغه :15.
3. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه108:337.
4. همان مدرک نامه 10:850 و نامه 28، ص903.
زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود. حدّ صد تازیانه
حدّ تفخیذ و نظایر آن بین دو مرد بدون دخول برای هریک صد تازیانه است.
تعزیر به شلاق تا 74 ضربه
هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط کند، فاعل کشته میشود و مفعول اگر مکره نباشد، تا 74 ضربه شلاق تعزیر میشود. ابجد این آیه قرآن هم 74 میباشد 74ان من المجرمین منتقمون 74 خداوند در قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74مجرمان لواط بدین اسلام 74 عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74 والشجرتها الملعونه 74 ترویج قوم لوط لوطی خوب نیست کسانی که خدا را نشناسند به هر گناهی مبتلاء میشوند ولی با ترویج شیطانی و دروغ نمیشود به مردم ایران تحمت زد چیزی دست شما را نخواهد گرفت امام علی فرمود گناه کار همیشه گناه خودش را به دیگران نسبت میدهد این تبلیغ تهمت ناروا است شما هدفتان از این کار چیست شما خودت خواهر داری من آخوند نیستم دوستی بهتر از دشمنیست چرا دست دست میکنی می خواهی ترشی بندازی هر چه زودتر فامیل بشیم بنفع هر دوی ماست از اراجیف اینو آن چیزی بدست نمی آید جز فحش و نا سزا در صحیح مسلم و بخاری از قول عمر فرمود باکی ندارم کسی با من لواط و یا من با کسی لواط کنم رهبر هم جنس بازان آمریکا و اروپا اینطور میباشند ایرانی ها این عمل را قبیح دانسته و هر گز مرتکب نمیشوند روایتی که بخاری در صحیح البخاری ج6 ص2512 ش 6456 تا 6458 باب کم التعزیز والأدب آورده،کسی حق ندارد حدی از حدود الهی را از 10ضربه شلاق بیشتر بزند. متاسفانه همین ساده انگاری در مورد حکم لواط سبب شده است که عده ای از عالم نمایان مکتب سقیفه(که متاسفانه به عنوان علمای معروفی مطرح شدند) و نیز خلفای ایشان این کار را انجام داده و یا آن را جایز بدانند !!! علمای مکتب سقیفه که اهل لواط بوده اند: یحیى بن أکثم: وی که از دشمنان ائمه اهل بیت ع بوده و مناظره او با امام جواد علیه السلام مشهور است ، در نظر بزرگان مکتب سقیفه از امامان و علماء بلند رتبه به شمار می رود ؛ ابن کثیر در مورد او می گوید :کان یحیى بن أکثم من أئمّة السنّة ، وعلماء الناس و من المعظمین للفقه.البدایة والنهایة ج 10 ص 348 دار إحیاء التراث العربی.یحیی بن اکثم از امامان اهل سنت و از علمای مردم و از بزرگان فقه بود. ذهبی هم درسیراعلام النبلا ج12ص10 در پاورقی از ابن کثیر نقل میکند که:یحیی بن اکثم از امامان اهل سنت و از علمای مردم و از بزرگان فقه بود.
ثعالبی از علمای به نام مخالفین و متوفای 420 کتابی در باره القاب مشهور دارد ؛ وی در این کتاب مشهورترین شخص در لواط را یحیی بن اکثم معرفی می کند و می گوید:لواط یحیى بن أکثم !!! أصله من مرو فاتصل بالمأمون ایام مقامه بها فاختص به واستولى على قلبه وصحبه إلى بغداد ومحله منه محل الأقارب أو أقرب .وکان متقدما فى الفقه وآداب القضاة حسن العشرة عذب اللسان وافر الحظ من الجد والهزل ولاه المأمون قاضى القضاة وأمر بألا یحجب عنه لیلا ولا نهارا وأفضى إلیه بأسراره وشاوره فى مهماته !ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221 (یکی از صفات مشهور) لواط یحیی بن اکثم است ؛ وی از مرو بود و با مامون ارتباط برقرار کرد و توانست که بر قلب او چیره شود ؛ سپس به همراه او به بغداد آمد و جزو نزدیکترین افراد به مامون بود ؛ وی در باب فقه و آداب قضاوت شهره بوده و خوش برخورد و خوش بیان بود و هم در شوخی و هم در جدی بودن تخصص داشت ؛ مامون او را به مقام قاضی القضاة منصوب کرده و دستور داد که هر زمان در شبانه روز که یحیی خواست بتواند به نزد مامون برود ؛ و با او راز گفته و در کارهای مهم با وی مشورت می نمود . او لواط کار ترین عرب بود : وکان یحیى ألوط من ثفر ومن قوم لوط یحیی بن اکثم(یکی از بدنام ترین مردان قوم مشهور به این کار) و از قوم لوط نیز بیشتر این کار را انجام می داد!! اگر جوان خوش سیمایی را می دید آب دهانش به راه می افتاد !!! وکان إذا رأى غلاما یفسده وقعت علیه الرعدة وسال لعابه وبرق بصره!! وکان لا یستخدم فى داره إلا المرد الملاح ویقول قد اکرم الله تعالى أهل جنته بأن أطاف علیهم الغلمان فى حال رضاه عنهم لفضلهم على الجوارى فما بالى لا أطلب هذه الزلفى والکرامة فى دار الدنیا معهماگر جوانی را می دید که با دل او بازی می کند ، بر بدنش رعشه افتاده و آب دهانش به راه افتاده و چشمانش برق می زد !!!وی در خانه خویش به جز نوجوانان (ریش در نیاورده) خوش سیما به کار نمی گرفت و می گفت : خداوند اهل بهشت را که از ایشان راضی است چنین نعمت داده است که جوانان خوش سیما بر ایشان خدمت می کنند ؛ زیرا ایشان بهتر از کنیزکان هستند ؛ چرا من این نعمت و کرامت را در این دنیا نطلبم !!!
حتی مامون نیز از یحیی ترس داشت !!! ویحکى أن المأمون نظر یوما إلى یحیى فى مجلسه وهو یحد النظر إلى ابن أخیه الواثق وهو إذ ذاک أمرد تأکله العین فتبسم إلیه وقال یا أبا محمد حوالینا ولا علینا فقال یا أمیر المؤمنین إن الکلب لا یأکل النار.ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 157 ش 221ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221.حکایت شده است که روزی مامون نگاهش به یحیی افتاد در حالیکه یحیی به فرزند برادر مامون «واثق» نگاه می کرد در حالیکه وی جوانی بود که ریش در نیاورده بود و چشم نواز بود !!! پس خنده ای به او کرده و گفت : ای ابو محمد با ما کاری نداشته باش و به سراغ دیگران برو .پس پاسخ داد : ای امیر مومنان ؛ سگ نمی تواند با آتش طرف شود !!!(یعنی من نمی توانم با شما کاری داشته باشم!!!)
اگر یادتون باشه در اول پست دیدیم که ابوحنیفه،حد را از لواط کار برداشت.روزی اسماعیل ، نوه ابو حنیفه شنید که یحیی بن اکثم از پدر بزرگ او بد گویی می کند ؛ پس به او گفت :آیا اینه پاداش پدر بزرگ من که مسکرات را حلال دانست و حد را از لواط کار برداشت ؟!!وسمعه إسماعیل بن حماد بن أبى حنیفة یوما یغض من جده فقال له ما هذا جزاءه منک قال حین فعل ماذا حین أباح المسکر ودرأ الحد عن اللوطى.ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 158 ش 221 یعنی در واقع منظور نوه ابوحنیفه،خود یحیی بن اکثم هست که لواط کار معروفی بود
بزرگان مکتب سقیفه نقل کرده اند که یحیی بن اکثم زبانش با دیدن جوانان خوش سیما بند می آمد :دقت کنید: ذهبی و غیر او از فضلک رازی در مورد یحیی بن اکثم نقل می کند که :مضیت أنا وداود الاصبهانی إلى یحیى بن أکثم ، ومعنا عشرة مسائل ، فأجاب فی خمسة منها أحسن جواب . ودخل غلام ملیح ، فلما رآه اضطرب ، فلم یقدر یجئ ولا یذهب فی مسألة . فقال داود : قم ، اختلط الرجل سیر أعلام النبلاء ج12 ص10- تهذیب التهذیب ج11 ص160 - تهذیب الکمال ج31 ص211 - تاریخ مدینة دمشق ج64 ص83 من و داود اصفهانی به نزد یحیی بن اکثم رفتیم و ده سوال با خود برده بودیم ؛ پنج سوال از وی پرسیدیم و به خوبی پاسخ داد ؛ در این هنگام جوان خوش سیمایی وارد شد ؛ وقتی که نگاه یحیی به او افتاد از حالت عادی خارج شده و نتوانست که به حتی یک سوال دیگر پاسخ دهد ؛ پس داود گفت : برخیز که این شخص دیوانه شد!!! تصویر سیر اعلام النبلا ذهبی ج12 ص 10
تجاوز علمای مکتب سقیفه به کودکان: این مطلب نیز از روزنامه الرای العام کویت نقل شده است که :تحقیق از علمای اهل سنت در پاکستان که در تجاوز جنسی به بیش از 500 کودک دست داشته اند !!!...
حاکمان مکتب سقیفه و عمل به لواط: ولید بن عبد الملک اموی : وقتی برادرش سلیمان جنازه او را دید گفت :فقال أخوه بعدا له : أشهد أنک کنت شروبا للخمر ماجنا فاسقا ولقد أرادنی على نفسی هذا الفاسق وأنا أخوه ، لم یأنف من ذلک .البدایة و النهایة ج 10 ، ص 13 ، باب باب قتل یزید بن الولید الناقص للولید بن یزید ؛ فوات الوفیات ـ محمد بن شاکر الکُتبی ـ ج 2 ، ص 590 ، حرف الواو ترجمة الولید بن یزید ، رقم 566 ، برادرش بعد از او گفت : شهادت می دهم که تو بسیار شراب می خوردی و در پلیدی غوطه ور بودی ؛ و این بدکار می خواست که با من عمل ناپسند انجام دهد با اینکه من برادر او هستم و از این کار هیچ بدش نمی آمد . خلاصه حرف درباره لواط کاری علمای مکتب سقیفه بنی ساعده و حکام آنها بسیار هست که انشاءالله در پستهای دیگر،بیشتر با چهره واقعی این عالم نماها آشنا خواهیم شد. به ابجد شیطان22 لواط22آلوده 22تباهی22 فاحشه22 ایدز22 بدیها 22 عمر22ابابکر22 شیطان22نامردان22 منافقان22مجرمان22نابحقه22درآتشه22دوزخه22بدبختی22
در شرع مقدس اسلام عمل لواط از زشت ترین اعمال به شمار میرود که در آیات متعدّدی از جمله آیات 79 تا 83 سوره مبارکه اعراف و نیز آیات 53 و54 سوره مبارکه نمل به حرمت و فضاعت و شناعت این کار اشاره شده است. همچنین از سنّت قولی و فعلی رسول الله و ائمه معصومین علیهم السلام میتوان به ادلّه قطعی بر حرمت و کیفر سخت آن دست یافت.
لواط ایقابی و غیر ایقابی
بنا به تعریف از نظر فقهی و به پیروی از همان عقیده، قانون مجازات اسلامی حد تفخیذ را به عنوان بحث مستقلی بیان نکرده است بلکه آنرا درخلال مباحث لواط آورده است. به عبارت دیگر فقها لواط را اعم از تفخیذ و لواط به معنای واقعی میدانند یعنی اطلاق لواط به تفخیذ بر وجه مجاز میباشد. چنانچه عمل شنیع لواط از راه دخول انسان مذکر با همجنس خود صورت گرفته باشد آن را (ایقاب) گویند ولی هرگاه کسب لذت شهوانی از طریق مالیدن و تماس آلت تناسلی مرد به رانها و کفل فرد ذکور دیگری حاصل شده باشد آن را تفخیذ گویند. بنابر آنچه گفته شد، عنوان لواط به انجام دادن هر یک از عملیات مجرمانه فوق الذکر اطلاق میگردد؛ گرچه در تحقق تفخیذ دخول شرط نیست ولی در ایقاب وطی انسان مذکر با همجنس خود لزوماً با دخول تحقق پیدا میکند ولی کیفر آنها از نظر نوع حدّ متفاوتند.
حاصل کلام اینکه در منابع فقهی بحث مستقلّی تحت عنوان حد تفخیذ وجود ندارد بلکه مبحث مذکور در خلال حد لواط آورده شده است. از نظر فقها لواط یا ایقابی است یا غیر ایقابی و لواط غیر ایقابی همان تفخیذ است.
وجود طرفین در لواط
در جرم لواط و تفخیذ وجود دو طرف لازم است که عامل عمل را فاعل و طرف مقابل را مفعول مینامند. بنابراین هرگاه دو نفر با یکدیگر مرتکب لواط شوند به گونهای که هر یک از آنان هم فاعل باشد و هم مفعول باز هم مشمول این ماده خواهد بود.
طرفین لواط
لواط آنست که مفعول، مذکر باشد اعم از کودک و افراد بزرگ سال. بنابراین اگر مفعول مونث باشد لواط محقق نمیشود بلکه زنا به حساب میآید حتی اگر دخول در مقعد باشد و یا اگر شخص طرف مقابل خنثی باشد عمل لواط محقق نخواهد شد.
عناصر تشکیل دهنده جرم لواط
برای تحقق جرم لواط و تفخیذ مانند هر جرم دیگری عناصر سه گانهی قانونی، مادی و معنوی نیاز است.
عنصر قانونی:
عنصر قانونی جرم عبارت است منوط بودن تحقق جرم و صدور حکم مجازات به نص صریح قانون یعنی هر فعل یا ترک فعلی را که قانونگذار جرم محسوب و برای آن مجازات تعیین کرده باشد قابل مجازات است. به جرم بودن عمل شنیع لواط -که از آن به عنوان عنصر قانونی لواط و تفخیذ یاد میشود- در مادهی 108 قانون مجازات اسلامی به آن تصریح شده است.
عنصر مادی:
عنصر مادی جرم عبارت است از رفتار مادی فیزیکی است که باید به شکل مثبت در خارج تحقق پیدا کند و در مورد جرم لواط عنصر مادی عبارت است از اثر مجرمانهی مردی که آلت رجولیّت خود را در مقعد مرد دیگری برای ارضای تمایل جنسی خود داخل نماید در خصوص تفخیذ نیز عنصر مادی جرم عبارت است از رفتار مجرمانهی مردی که آلت رجولیّت خود را پیرامون مقعد و بین رانهای مردی دیگر برای ارضای غریزهی جنسی خود انجام دهد بدون این که دخولی انجام شود.
بنابراین بازی کردن یک مرد با مرد دیگر و فرو بردن انگشت در مقعد دیگری عمل لواط به حساب نمیآید اگرچه قابل تعزیرباشد.
عنصر روانی:
در مسألهی لواط که از جمله جرایم عمدی است، احراز سوء نیت مرتکب ضروری است در این جرم نیز دو نوع قصد، قصد عام و قصد خاص وجود دارد؛ یعنی شخص لائط و ملوط بسته به آنکه دارای اختیار و اراده باشند بایستی علاوه بر اینکه قصد مجرمانه دارند و به عمل خود و مجرمانه بودن آن آگاهی داشته ضمنا قصد انجام عمل شنیع وطی را نیز داشته و آنرا واقع ساخته و یا با مالیدن آلت رجولیّت در وسط دو پا یا ران مفعول، اطفاء شهوت نموده است. البته به نظر بعضی از حقوقدانان در مورد تفخیض با آن که ماهیت عمل مجرمانهی لواط و تفخیذ هر دو از جرائم عمدی است مع هذا در خصوص تفخیذ برای مجرم شناختن متهم احراز عمد عام مبنی بر انجام فعل ممنوع از ناحیه مرتکب بدون دخول کفایت میکند.
طرق اثبات لواط و تفخیذ
طرق و شرایط حدّ لواط و حد تفخیذ مشترک میباشند.
1- اقرار:
حدّ لواط با چهار بار نزد حاکم شرع نسبت به اقرار کننده ثابت میشود. و اقرار کمتر از چهار بار موجب حدّ نیست و اقرار کننده تعزیر میشود.
شرائط اقرار کننده: اقرار در صورتی نافذ است که اقرار کننده بالغ عاقل مختار و دارای قصد باشد. بنابراین اقرار صغیر اگرچه ممیز باشد نافذ نیست و اقرار مجنون نیز نافذ نبوده و در صورتی که اقرار کننده مجنون ادواری باشد و در حالت افاقه و سلامت روانی اقرار کند اقرار وی نافذ است و هم چنین اقرار کسی که مکره به اقرار بوده و دارای اختیار نباشد، و هم چنین اقرار شخص بیهوش در حال خواب یا مست که دارای قصد نمیباشند نافذ نیست.
2- شهادت شهود:
"حدّ لواط با شهادت چهار مرد عادل که آن را مشاهده کرده باشند، ثابت میشود.
شرایط شهادت:
الف) تعداد شهود باید چهار نفر باشد و با شهادت کمتر از چهار مرد، لواط ثابت نمیشود و شهود به حد قذف محکوم میشوند.
ب) شهود باید همگی مرد باشند شهادت زنان به تنهائی یا به ضمیمهی مرد لواط را ثابت نمیکند.
3- علم قاضی: حاکم شرع میتواند طبق علم خود که از طرق متعارف حاصل میشود، حکم کند. به این معنا که علم قاضی از راههای معتبر و منطقی حاصل شود به گونهای که هر شخص دیگری نیز به جای قاضی بود همین علم برایش حاصل میشد و گواهی پزشکی موجب علم به لواط ایقابی و دخول آلت تناسلی نیست؛ زیرا ممکن است انگشت یا چیز دیگری داخل شده باشد.
مجازات لواط و تفخیذ
موارد حدّ قتل
1- حدّ لواط (لواط به معنای واقعی و ایقابی): حد لواط در صورت دخول قتل است و کیفیت و نوع آن در اختیار حاکم است. البته فاعل و مفعول هر دو محکوم به حدّ قتل میشوند.
2- حدّ تفخیذ: در صورتی که فاعل غیر مسلمان و مفعول مسلمان باشد، حدّ فاعل قتل است.
3- اگر تفخیذ و نظایر آن سه بار تکرار و بعد از هر بار حدّ جاری شود، در مرتبهی چهارم قتل است.
4- هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط کند، فاعل کشته میشود.
شرط اجرای حدّ قتل
لواط در صورتی موجب حدّ قتل میشود، که فاعل و مفعول بالغ، عاقل و مختار باشند.
نحوهی اجرای حدّ قتل:
در مورد نحوهی قتل هم طبق روایات و هم کتب فقهی قاضی موظف است، یکی از راههای زیر را انتخاب کند؛ سوزاندن، خراب کردن دیوار بر روی مجرم، پرتاب کردن مجرم از بالای بلندی و کشتن با شمشیر و منظور از حاکم شرع همان قاضی صادر کنندهی حکم است.
حدّ صد تازیانه
حدّ تفخیذ و نظایر آن بین دو مرد بدون دخول برای هریک صد تازیانه است.
تعزیر به شلاق تا 74 ضربه
هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط کند، فاعل کشته میشود و مفعول اگر مکره نباشد، تا 74 ضربه شلاق تعزیر میشود. ابجد این آیه قرآن هم 74 میباشد 74ان من المجرمین منتقمون 74 خداوند در قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74مجرمان لواط بدین اسلام 74 عمر22+27 ابوبکر+25عثمان = 74 والشجرتها الملعونه 74
به ابجد عامل تفرقه 926-385 شیعه = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر541 دشمن اسلامی 541 قاتلی 541 مرگ کافر541 ابوبکر دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحق ها دوسال نشده سرنگون میشوند به ابجد سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 سه خلیفه = 74 ابجد صغیر ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر به ابجد مقصر 430+231 ابوبکر = 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم به دست میآید ظالم 971-231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 ارتش کفار1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد
تأثیر توبه در مجازات لواط
دین اسلام دین عفو و گذشت است تا مجرم به خود آید و اصلاح شود و سعادت دنیا و آخرت خویش را در سایهی اسلام دریابد، به همین جهت درِ توبه به روی گناهکاران باز است. براین اساس قانونگذار در دو حالت توبهی مرتکب را مورد بحث قرار داده و او را از اعمال مجازات معاف میدارد.
حالت اول: کسی که مرتکب لواط یا تفخیذ و نظایر آن شده باشد، اگر قبل از شهادت شهود توبه کند حدّ از او ساقط میشودو اگر بعد از شهادت توبه نماید، حدّ از او ساقط نمیشود.
حالت دوم: اگر لواط و تفخیذ و نظایر آن با اقرار شخص ثابت شده باشد و پس از اقرار توبه کند قاضی میتواند از ولی امر تقاضای عفو نماید.
این مطلب در کتاب الطبقات الکبیر ( الطبقات الکبری ) - چاپ مکتبة الخانجی بالقاهرة - جلد ۳ - کتاب طبعة الاولی فی البدریین من المهاجرین و الانصار - باب ذکر استخلاف عمر - صفحه ۲۶۹ موجود می باشد. روایت است از اسحاق بن یوسف الازرق و محمد بن عبد الله انصاری و هوذة بن خلیفة که گفتند : روایت است از ابن عون محمد بن سیرین گفت : عمر بن خطاب گفت : هیچ یک از عادات جاهلیت در من نمانده و فقط یک عادت از جاهلیت در من باقی مانده است ، که من پروایش را ندارم که کسی با من لواط کند یا من با کسی لواط انجام دهم.
نتیجه : ۱ ـ ثابت شد که عمر بن خطاب مفعول بوده است و خود را در اختیار مردان قرار می داده است و هم خودش لواط می کرده است و هم با او لواط انجام می دادند.
۲ ـ شاید اهل تسنن بگویند که منظور از ( نکحت ) در اینجا به معنی ازدواج است ، در حالیکه این طور نیست ، چون عمر می گوید از عادات جاهلیت چیزی در من باقی نمانده جز یک عادت ، پس طبق فرموده پیامبر ( النکاح سنتی ) ازدواج سنت پیامبر است ، پس در اینجا معنی نکح به معنای ازدواج نیست و به معنی عمل جنسی می باشد.
۳ ـ آیا کسی که لواط کار است و مفعول می باشد لایق جانشینی پیامبر است؟
اهل تسنن لطفا عادلانه و عاقلانه قضاوت کنید
-
جهاد نکاح ، افسانه يا واقعيت؟+سند
در روزهاي اخير با اوج گرفتن پيروزيهاي دولتسوريه و جناح مقاومت بر ضد وهابيون و همپيمانان اسرائيل در سوريه، و پخش شدن خبرهايي در شبكه رسمي سوريه مبني بر جهاد نكاح ، وهابيون ايراني و فارسي زبان كه از اين قضيه در سردرگمي فرو رفتهاند ، براي فرا فكني و منحرف كردن بحث ، ادعا كردند كه در يكي از شبكههاي ماهوارهاي شيعيان وابسته به مرجعيت، به زنان بلوچ اهانت شده است، و اين مطلب را به صورت گسترده در شبكههاي ماهوارهاي و سايتهاي خبري خود پخش كردند ؛ تا شايد كمي از قبح اخبار منتشر شده در مورد جهاد نكاح كم شود ! وهابی ها آبرویشان رفته است
حتي كارشناس يكي از شبكههاي وهابيت، با بيشرمي دختران ايراني را متهم كرد كه براي تقويت روحي نيروهاي حزب الله لبنان و نيروهاي فلسطيني با آنها همخوابه شدهاند ! و در اين شبكهها ادعا شد چيزي به نام جهاد نكاح دسته جمعی یک زن با تمام دائشی ها وجود ندارد !
اين امر موجب شد گروهي از اهل سنت نيز از اين قضيه تحت تاثير قرار گرفته و به سخنراني در اين زمينه بپردازند ؛ ولي وقتي واقعيت امر بر آنان روشن شد ، از مواضع خود بازگشته و به حقيقت اعتراف كردند ، حقيقتي تلخ به نام جهاد نكاح!!! زنا محسوب شده
براي روشنتر شدن مطلب به مداركي غير قابل خدشه ، از اعترافات علماي اهل سنت و روزنامههاي معتبر ، اشاره ميكنيم :
1. اعتراف شيخ عثمان بطيخ مفتي اعظم تونس:
اعتراف وي به جهاد نكاح 16 دختر تونسي در سوريه
در سخنان وي كه در 19 آوريل سال گذشته در تلوزيون رسمي تونس مطرح شد گفت : «16 دختر بچه را بردهاند براي جهاد نكاح ؛ اين چيست؟! اين زنا است ؛ اين فساد اخلاقي است»
لينك خبر در خبرگزاري رويترز:
2. شبكه العربيه و نقل خبر جهاد نكاح دختران تونس در سوريه به نقل از الوطن
شبكه وهابي العربية به نقل از روزنامه با نقل خبر از روزنامه الوطن كويتي ، در مورد سفر دختران نوجوان تونسي براي جهاد نكاح در سوريه اين مطلب را تاييد ميكند .
لينك فيلم مربوط به اعترافات مفتي اعظم تونس و شبكه العربية عربستان:
3. خبر دستگيري گروه جهاد نكاح در تونس
خبر مرتبط به دستگيري يك گروهك كه وظيفه انتقال دختران براي جهاد نكاح در سوريه داشت ، توسط مسئولين رسمي تونس اعلام شد .
لينك خبر در خبرگزاري معتبر المصري اليوم :
لينك خبر در خبرگزاري فرانس 24:
4. روزنامه الدستور و اعتراف به حصول جهاد نكاح در مصر
روزنامه الدستور مصري و تاكيد حصول جهاد نكاح در ميدان الرابعة العدوية مصر توسط جنبش اخوان المسلمين و وهابيون مصر :
لينك خبر در خبرگزاري الدستور مصر :
5. القدس العربي : برادر تونسي خواهر خود را به جهاد نكاح برد
روزنامه مشهور القدس العربي ، خبري را در خبرگزاري خود گذاشت كه موجب بهت و حيرت همگان شد :
برادر تونسي خواهر خود را براي جهاد نكاح به تونس برد !
شوهري زن خود را براي فراهم شدن مقدمات جهاد نكاح طلاق داد !
لينك خبر در روزنامه القدس العربي :
همچنين اخبار ديگري نيز در شبكههاي رسمي كشورهاي مختلف پخش شد كه تاكيد بر حصول جهاد نكاح داشت ، از جمله :
مصاحبه شبكه رسمي تونس با يكي از دختران جهاد نكاحي
شبكه تونس ، با يكي از دختراني كه در دام جهاد نكاح افتاده بود ، مصاحبهاي رسمي كرده و اعتراف به گمراه شدن زنان تونسي توسط وهابيون ميكند
لينك مصاحبه :
مصاحبه با خبرنگار مصري كه به زور به جهاد نكاح برده شد
آية حسن شعبان خبرنگار مصري نيز بعد از آزاد شدن از دست نيروهاي اخوان در ميدان الرابعة العدوية اعتراف كرد كه از او درخواست جهاد نكاح كرده بودند
مبناي فقهي جهاد النكاح وهابيون : رواياتي در كتب اهل سنت
متاسفانه وهابيون براي استدلال خويش در باب جهاد نكاح به رواياتي در معتبرترين كتب اهل سنت استدلال ميكنند ؛ از جمله روايتي كه در چند جاي صحيح بخاري آمده است كه :
حدثنا عَمْرُو بن عَوْنٍ حدثنا خَالِدٌ عن إِسْمَاعِيلَ عن قَيْسٍ عن عبد اللَّهِ رضي الله عنه قال كنا نَغْزُو مع النبي صلى الله عليه وسلم وَلَيْسَ مَعَنَا نِسَاءٌ فَقُلْنَا ألا نَخْتَصِي فَنَهَانَا عن ذلك فَرَخَّصَ لنا بَعْدَ ذلك أَنْ نَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ
(صحيح البخاري ج 4 ص 1687 ش 4339 باب قَوْلِهِ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ ما أَحَلَّ الله لَكُمْ» اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا)
از عبد الله بن مسعود روايت شده است كه گفت : با پيامبر (صلی الله علیه وآله) به جهاد رفته بوديم و زنان همراه ما نبودند ؛ از حضرت اجازه خواستيم كه خود را اخته كنيم ؛ ولي پيامبر (صلی الله علیه وآله) ما را از اين كار نهي فرمودند ؛ سپس اجازه دادند كه ما مردان ازدواج كنيم (نتزوج) با يك زن (المرأة) و مهريه يك پارچه بدهيم !


توضيح روايت طبق مباني وهابيت :
1. روايت مربوط به جهاد است .
2. در روايت آمده است وليس معنا نساء (كه به صورت جمع آمده است، يعنی بيش از 2 زن همراه ما نبود )
3. «ثم رخص لنا» يعني بعد از اين درخواست مجوز صادر شد ؛ و قبل از آن چنين مجوزي نبود ؛ اما ازدواج دايم مجوز هميشگي در اسلام داشت .
4. «ننكح المراة» مراة مفرد است ؛ و در مقابل نساء معني چنين ميشود ؛ همراه ما چند زن نبود ، تنها يك زن بود و پيامبر به ما اجازه داد كه همه با اين يك زن نكاح كنيم !
آيا قبلا نيز چيزي به نام جهاد نكاح بوده است ؟
جبرتي تاريخنويس مشهور مصري در كتاب عجائب الآثار مينويسد :
وفيه سافر أيضا حسن باشا طاهر وفيه نزل الدالاتية إلى بولاق وكذلك الكثير من العسكر وحصل منهم الازعاج في اخذ الحمير والجمال قهرا من أصحابها ... ثم انتقلوا إلى ناحية منية السيرج وشبرا والزاوية الحمراء والمطرية والأميرية فأكلوا زروعات الجميع وخطفوا مواشيهم وفجروا بالنساء وافتضوا الأبكار ولاطوا بالغلمان واخذوهم وباعوهم فيما بينهم حتى باعوا البعض بسوق مسكة وغيره وهكذا تفعل المجاهدون (الكتاب: تاريخ عجائب الآثار في التراجم والأخبار ،ج 3 ص 190المؤلف: عبد الرحمن بن حسن الجبرتي المؤرخ (المتوفى: 1237هـ)،الناشر: دار الجيل بيروت،عدد الأجزاء: 3 )
در اين سال ، حسن باشا طاهر به مسافرت رفت و به نزديكي دالاتيه بولاق رفت و همچنين گروه زيادي از لشكر با او همراه شدند و مشكلات زيادي را در گرفتن الاغ و شتر به زور از مردم ايجاد كردند ... سپس به منطقه منية سيرج و شبرا و زاويه حمرا و مطريه و اميريه رفتند و محصولات همه را خوردند و چهارپايان آنها را دزديدند و با زنان زنا كردند و دختران باكره را بي آبرو ساختند و با پسران لواط كردند و آنها را گرفته و در بين خود فروختند ؛ و حتي بعضي از آنان را در بازار مسكه فروختند ! و مجاهدين اينچنين ميكنند !

جالب است كه نگارنده اين كتاب تاريخي انجام دهنده اين جنايات را «مجاهد» معرفي كرده و اين عمل را سيره هميشگي آنان ميداند و ميگويد «و مجاهدين اينچنين مي كنند»!
چه كساني فتوا به جهاد نكاح دادهاند ؟
از قرائن و شواهد چنين بهدست ميآيد كه :
1. اين شخص شخص معتمد در نزد شورشيان سوريه است ؛ زيرا دختران تونسي كه براي جهاد نكاح به سوريه رفتند ، مرتكب اين عمل شدند ؛ يعني شورشيان سوريه اين كار را جايز ميدانستند ! و اين شخص هر كه هست از مفتيان نزد شورشيان سوريه است .
2. اين شخص ارتباطات بين المللي دارد ؛زيرا توانسته در كشورهاي مختلف گروهكهايي براي جذب و تبليغ دختران تهيه كند و از كشورهاي مختلف آنها را به سوريه ببرد كه لازمه اين مطلب ، داشتن پول و ارتباطات و نفوذ بسيار است و از كسي جز علماي سرشناس وهابي بر نميآيد. و بيجهت نيست كه نام افرادي مانند عريفي و يا عرعور و دمشقيه و عثمان الخميس ، از مبلغين سرشناس وهابي در سايتهاي مختلف به عنوان مرجع اصلي اين فتوا مشخص شده است ؛ زيرا اين افراد تا كنون فتاواي خلاف شرع و عقل زيادي صادر كردهاند !
اعترافات وحشتناک زنان و مردانی که به جهاد نکاح تن داده اند18+
حال شما قضاوت کنيد
آيا وهابيت با اينگونه اعمال به دنبال تخريب چهره ی اسلام و مسلمانان نيست؟
آیا این است سنت رسول الله صلی الله علیه وآله
آیا این نتیجه دوری از فقه و معارف ناب اهل بیت علیهم السلام و اصحاب خاص نیست
خوب است کمیتاملوتفکرکنیم.به ابجدشیطان22لواط22 ایدز22 آلوده22عمر22ابابکر22بدبختی22 مقصر22دشمن اسلام22عمر22گنده لات22شرور22نابکار22قلدر22شیطان22ابابکر22عمر22لعنت
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1396برچسب:
,
ساعت 16:30 توسط امیر علی عرفانیان
|